ایران بان نو: مریم نصیری// زنان نیمی از جمعیت هر جامعهای را تشکیل میدهند اما سهم مساوی در امکانات و منابع جوامع ندارند. چرا که عوامل مختلفی در مشارکت زنان به عنوان نیروی کار فعال تأثیرگذار است. تقویت اقتصادی زنان بستگی قابل ملاحظهای به توانایی یا عدم توانایی آنان برای مشارکت در بازار کار و همچنین شرایط اشتغال زنان دارد. گزارش روند جهانی اشتغال زنان نشان میدهد که در بیشتر مناطق، شمار زنان دارای کار شایسته رو به افزایش است، در حالی که هنوز تساوی کامل جنسیتی در زمینه دسترسی به بازار کار و شرایط کاری برقرار نشده است و بنابر باور جامعه جهانی همین کار شایسته راهی برای رهایی از فقر است.
در طی سالهای اخیر، روندهای جهانی و ملی به ویژه در حوزه آموزش، آموزش عالی و ارتقاء سطح تحصیلات موجب ایجاد بسترهای توانمندسازی در زنان و کاهش شکاف جنسیتی در برخی شاخصهای بازار کار شده است. اما با این وجود تعداد زنان شاغل هنوز نیز به مراتب از مردان کمتر است. در جوامع سنتی و به ویژه در روستاها، زنان با نقشهای دوگانه رو به رو هستند که آنها را تحت فشار تعهدات مضاعف قرار می دهد. اما با این وجود در جامعه سنتی بین محل کار و تولید و یا کار و خانواده، فاصلهای نیست و این دو از هم جدا و مستقل نیستند. از اینرو زنان فرصت مییافتند تا با فشار کمتر، هم به کار و تولید بپردازند و هم تعهدات مربوط به نقش خانوادگی خود را ایفا نمایند. نقش زنان به عنوان نیروی کار در خانواده و اجتماع در طول تاریخ متداول و کمکی برای تأمین معاش و رفاه خانواده بوده است. زنان در خانواده به عنوان هسته پایدار جامعه و محور بنیادین تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شناخته شدهاند به همین دلیل ایفای نقشهای خانوادگی و سنتی به عنوان مادر و همسر، گاهی آنان را از مشارکت در فعالیتهای اقتصادی در جامعه باز نگه داشتهاست.
در ایران پس از انقلاب اسلامی، زمینه ورود زنان به عرصه های اجتماعی- اقتصادی و سیاسی جامعه تا حد قابل توجهی به وجود آمد و از نگاه امام خمینی (ره) بزرگترین دستاورد انقلاب، تحول حاصل شده در بانوان ایران است و این تحول بیش از تحولی است که در مردان حاصل شد. نگرشی که با ایجاد فضای جدید سیاسی، به مشارکت زنان در جامعه متفاوت نگریسته و تأکید بسیاری بر به رسمیت شناختن تداوم مشارکت زنان همانند مردان در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی با رعایت کامل حجاب و دوری از بی بند و باری در راستای پشتیبانی از اسلام و حاکمیت قوانین اسلامی در مقابل دشمنان آن داشت.
با وقوع تحولات در جوامع جهانی و جدایی کار از خانواده و تغییر در برخی نهادهای اجتماعی دیگر، از جمله تعمیم آموزش و پرورش رسمی و عالی و تحت پوشش قرار گرفتن دختران جوان، ضرورت و نیاز اقتصادی خانوادهها به کار زنان در خارج از خانه برای استمرار حیات و بقای خانواده و از همه مهمتر نیاز روز افزون جامعه در به کارگیری نیروی کار زنان در بخشهای صنعت و خدمات که در نتیجه تغییرات ساختاری در بخشهای اقتصادی جامعه، اولویت و گسترش بیشتری نسبت به بخش کشاورزی یافته است، تعداد زنان شاغل در بخشهای خدمات و صنعت رو به افزایش گذارد.
در ایران نیز، علیرغم افزایش درصد تحصیلات زنان در مقاطع عالی، رشد آنان در مشارکت بازار کار و به عنوان نیروی شاغل مشاهده نمی شود. در واقع با وجود سهم بالای زنان در دانشگاهها سهم آنان در بازار کار بسیار ناچیز است. گر چه بجز سطح تحصیلات عوامل دیگری هم در درصد مشارکت اقتصادی زنان در بازار کار تأثیرگذار است. بررسی آمارها درصد پایین مشارکت زنان در نیروی کار را به دلیل معضلات و وضعیت نامناسب اقتصادی و افزایش روند بیکاری زنان به دلیل معضلاتی چون فاصله میان محل سکونت و کار و عدم ایفای همزمان نقش کاری و خانوادگی و در نتیجه ایجاد تعارض میان آنها و فشار روانی برای زنان، را نشان میدهد.
به عبارتی تغییرات اجتماعی حاصل از فرایند توسعه اجتماعی و گذر از جامعه سنتی به جامعه مدرن باعث شده تا بخش قابل توجهی از زنان در کشور، دگرگونیهایی را تجربه نمایند. این دگرگونیها به همان نسبت که منشأ بهبود کیفیت زندگی و پیشرفت اجتماعی زنان شده است، آنها را با چالشها و مشکلات جدیدی روبه رو ساخته است. بیرون رفتن زنان از خانه تقسیم کار جنسیتی و سنتی زنان به عنوان همسر و مادر را تغییر داده و نقش و وظایف تازهای را بر نقشهای قبلی او اضافه کرده است؛ چرا که آنها ناگزیر هستند هم به وظایف خانهداری خود بپردازند و هم در عرصه اشتغال و انجام وظایف خارج از خانه اهتمام ورزند و همانطور که می دانیم، زمانی که فرد دارای موقعیت اجتماعی و نقش خاصی در جامعه باشد، با سلسلهای از نقشهای به هم پیوسته که لازم و ملزوم یکدیگر شناخته میشوند، رو به رو است که باعث میشود وی نه با یک انتظار واحد، بلکه با شبکه ای از انتظارات که به طور همزمان وجود دارد، رو به رو گردد.
زنان میبایست قادر به پاسخگویی به همه این نقشها باشند، ولی این احتمال وجود دارد که آنها با محور قرار دادن الزامات یک نقش، برآورده ساختن انتظارات نقشهای دیگر را در حاشیه قرار دهند یا به ایفای انتظارات ایجابی اکتفا کنند، اما از آنجا که در جامعه ما مهمترین نقش یک زن، نقش مادری او می باشد؛ انتظار می رود مادران شاغل نیز مانند زنان دیگر بتوانند انتظارات نقشی خود را اجرا نمایند که در این وضعیت به خصوص برای زنانی که دغدغه هم ساز کردن نقشهای سنتی و مدرن را دارند، با چالشهای بیشتری همراه است و میتواند بر جنبههای مختلف زندگی او و ایفای نقشهای مختلف وی به خصوص نقش مادری تأثیرات فراوانی بر جای گذارد.
بر این اساس زنان برای ایفای نقشهای ارزشمند مادری و همسری در چارچوب خانواده توام با مشارکت فعال، آگاهانه و سرنوشت ساز در حیات سیاسی و اجتماعی جامعه، باید بر دو محدودیت غلبه نمایند: اول محدودیتی که به واسطه تفکر محافظه کارانه سنتی در قالب عرفها و رسوم اجتماعی، زن را از حقوق واقعیاش محروم میسازد و دوم محدودیتی که به واسطه تفکر غربی، زن را به وادی ابتذال و شئوارگی میکشاند و آزادی و اصالت او را میگیرد؛ و البته بی تردید صعود و نزول مقام و منزلت زنان معلول شرایط و تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جوامع است.
پاسخ بدهید