ایران بان نو: مریم نصیری// مهمترین چالشهای کارآفرینی زنان به موانع ساختاری و مبانی فرهنگی جوامع باز میگردد. همواره ارزشها و ترجیحات جامعه نقشها و اولویتهای اعضا را روشن میسازد. در فرهنگ ایرانی اسلامی، نقش مادری و همسری ارزش مسلط نهاد خانواده بوده و هر تغییری که این امر را به مخاطره اندازد یک تهدید جدی تلقی میگردد.
تهدیدانگاری کار زنان نیز نتیجه ابهامات موجود در این روند و ناآشنایی با اثرات مثبت ایفای نقش زنان در عرصههای اقتصادی و نقش آن بر ارتقای ویژگیهای شخصیتی زنان، کسب سرمایه فرهنگی و کسب منزلت اجتماعی است. برخی اظهار نظرها در خصوص کار زنان بیآنکه پشتوانه علمی و مطالعاتی داشته باشد منجر شده که در فرهنگ عامه نقشآفرینی اقتصادی زنان در منافات با سایر نقشهای آنان در عرصههای مختلف انگاشته شود. اما طی سالیان اخیر اقدامات زنان کارآفرین در عرصههای مختلف و نتایج شگفتانگیز آن باعث شده تا حد زیادی از این نگرش منفی کاسته شده و به ظرفیتها و نقش کار زنان نه تنها در تربیت فرزندان پرداخته شود، بلکه اهمیت آن در حفظ بنیان خانواده نیز مورد توجه قرار گیرد.
زنان در ﻋﺮﺻﻪ ﺟﻬﺎﻧﻲ، با ﺧﻼقیت، ﻧﻮآوری و ابتکار خود ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻨﺎن، ﻣﻨﺸﺄ ﺗﺤﻮﻻت ﺑﺰرﮔـﻲ در زﻣﻴﻨﻪﻫﺎي ﺻﻨﻌﺘﻲ، ﺗﻮﻟﻴﺪي و ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ ﺷـﺪهاﻧـﺪ و اکنون ﻧﻘـﺶ آﻧـﺎن ﺑـﻪﻋﻨـﻮان اعضای حیاتی ﺗﻮﺳـﻌﻪ اﻗﺘﺼـﺎدي غیر قابل انکار است. اما بازنمایی از این حضور در زمینههای مختلف چندان با واقعیت نزدیک نبوده و همواره چالشهایی را پیش روی زنان کارآفرین قرار داده است.
مطالعات نشان میدهد ﻛﻤﺒﻮد ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﻌﻨﻮي و ﻣﺎدي از ﻃﺮف ﺧﺎﻧﻮاده، ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ واﻟﺪﻳﻦ ﺑﺎ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎي ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻨﻲ دﺧﺘﺮاﻧﺸﺎن، تلقی ﺗﻀﺎد ﻧﻘﺶ زن ﺑﻌﻨﻮان ﻫﻤﺴﺮ، ﻣﺎدر و ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻦ، عدم همکاری سایر اعضای خانواده در جهت ﺧﺎﻧﻪداري و ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﻓﺮزﻧﺪان، ناتوانی ﺑﺮﻗﺮاري ﺗﻌﺎدل ﺑﻴﻦ ﻛﺎر و زﻧﺪﮔﻲ ﺷﺨﺼﻲ به دلیل عدم همکاری همسر، ﻛﻤﺒﻮد ﻣﻬﺎرت ﺣﺮﻓﻪاي، ﺳﻄﺢ ﺗﺤﺼﻴﻼت ﭘﺎﻳﻴﻦ در زﻧﺎن، ﻋﺪم درك و آﮔﺎﻫﻲ زﻧﺎن از ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ آن، ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﻮدن ﺣﻀﻮر زﻧﺎن در ﺑﺮﺧﻲ از رﺷﺘﻪﻫﺎي داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻓﻨﻲ- ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ و…، ﻋﺪم اﺟﺎزه ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻪ دﺧﺘﺮان ﺟﻬﺖ اداﻣﻪ ﺗﺤﺼﻴﻞ در رﺷﺘﻪ دﻟﺨﻮاه، ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﻮدن ﺣﻀﻮر زﻧﺎن در ﻣﺸﺎﻏﻞ ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ، ﺗﺒﻌﻴﺾ در ﻧﻮع ﺗﺮﺑﻴﺖ زﻧﺎن، ﺑﺎورﻫﺎي ﻛﻠﻴﺸﻪاي در ﻣﻮرد زﻧﺎن، ﻋﺪم اﺳﺘﻘﻼل ﻋﻤﻞ دﺧﺘﺮان و وﺟﻮد ﺣﺲ واﺑﺴﺘﮕﻲ در زﻧﺎن از جمله چالشهای جدی فرهنگی در کارآفرینی زنان است.
از سوی دیگر ﺗﺒﻌﻴﺾ در ﻧﻮع ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺖ و ﻣﺤﺘﻮاي ﻣﻨﺎﺑﻊ درﺳﻲ، ﻋﺪم اﺟﺎزه ﺣﻀﻮر دﺧﺘﺮان در فضاهای ﺑﺎ ﺗﺤﺮك و ﭘﺮ ﺟﻨﺐ و ﺟﻮش و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺗﻀﻌﻴﻒ ﻋﺪم ﺧﻮد ﺑﺎوري و اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ در زﻧﺎن، ﻓﻘﺪان اﻧﮕﻴﺰه ﻛﺎﻓﻲ (ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻧﺎنآور ﺑﻮدن ﻣﺮد در ﺧﺎﻧﻮاده)، ﻛﻤﺒﻮد ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺑﺪﻧﻲ زﻧﺎن ﺑﺮاي ﺗﺤﻤﻞ ﻓﺸﺎرﻫﺎي ﻛﺎري، ﮔﺮاﻳﺶ زﻧﺎن ﺑﻪ دﺳﺘﻮرﭘﺬﻳﺮي از دﻳﮕﺮان، ﺗﺤﺮﻳﻚﭘﺬﻳﺮي ﺑﻴﺸﺘﺮ زﻧﺎن در ﻫﻨﮕﺎم ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﺷﻜﺴﺖ در ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻨﻲ نیز از جمله موانع فرهنگی است که مشکلات جدی را پیش روی زنان کارآفرین قرار داده است.
همچنین باید به مواردی همچون وﺟﻮد ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺮدﺳﺎﻻري در ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ وﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ ﺳﺎزﻣﺎن ﻛﺎر، ﻧﺎاﻣﻨﻲﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺑﺮﺧﻮردﻫﺎي ﻣﻨﻔﻲ ﺑﺮﺧﻲ ﻣؤﺳﺴﺎت و ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ، ﻋﺪم ﭘﺬﻳﺮش زﻧﺎن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻫﻤﻜﺎر در ﺗﻴﻢ ﻫﺎي ﻛﺎري از ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺮدان، ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮي ﻫﺎي ﻣﻮﺟﻮد در ﻣﺤﺘﻮاي ﻣﻨﺎﺑﻊ درﺳﻲ اشاره کرد که عرصه را برای زنان کارآفرین تنگ کرده است.
این در حالی است که جامعه باید ﺑﻪ اﯾﻦ ﺑﺎور ﺑﺮﺳﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﮕﺮﺷﻬﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ سرعت تغییر جوامع و از بین رفتن ساختارها و روندهای پیشین اﻣﺮي محتوم و البته راﻫﺒﺮدي اﺳﺖ. ﺗﺤﻮﻻت ﺟﺪﯾﺪ ﺟﻬﺎﻧﯽ و ﺗﻐﯿﯿﺮ روﯾﮑﺮدﻫﺎ و ﻧﮕﺮشﻫﺎي ﺣﺎﺻﻞ از آن ﺳﺒﺐ ﺷﺪه ﺗﺎ زﻧﺎن ﺟﺎﯾﮕﺎه خود را در دنیای مدرن ﭘﯿﺪاﮐﻨﻨﺪ و ﺧﻮدﺑﺎوري زﻧﺎن در ﺻﺤﻨﻪ ﻣﻌﺎدﻻت ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪه ﻧﯿﺮوي ﺧﻼق، ﻣﺴﺘﻌﺪ، ﭘﺮ ارزش و اﻧﮕﯿﺰﺷﯽ آنان مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر اﻓﺰاﻳﺶ زﻧﺎن و دﺧﺘﺮان ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻛﺮده علی رغم سهمیه بندیها خود موید همین امر است.
ارتقای فعالیتهای کارآفرینی زنان، محرکی موثربرای رشد وتوسعه و بهبود کیفیت زندگی آنها محسوب میشود. مطالعات نشان میدهد از دﻳﺪﮔﺎه زﻧﺎن کارآفرین، ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ آنها ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺻﻮرت دروﻧﻲ در ﻗﺎﻟﺐ رﺷﺪ ﺷﺨﺼﻲ، ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺷﻐﻠﻲ و اﺛﺒﺎت ﻣﻬﺎرﺗﻬﺎ و ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻴﻬﺎی آنان ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﻲﺷﻮد و آﻧﺎن ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺑﺮوﻧﻲ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﺳﻮد ﻳﺎ رﺷﺪ ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻤﺘﺮي دارﻧﺪ. در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻨﻲ زﻧﺎن ﺑﻪ ﻣﻮاردي ﭼﻮن ﺗﻮﻓﻴﻖ ﻃﻠﺒﻲ، ﺻﺒﺮ، ﻋﺰم و اراده، اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ، ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰي، ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ در ﺟﺴﺘﺠﻮي ﻛﻤﻜﻬﺎي ﺗﺨﺼﺼﻲ، ﺣﻀﻮر در دورهﻫﺎي ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر، اﻧﺘﻈﺎر ﺳﻮد واﻗﻌﻲ، ﻗﺪرت ﺷﻨﺎﺧﺖ و درﻳﺎﻓﺖ ﻓﺮﺻﺘﻬﺎي ﻣﻮﺟﻮد، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰي، ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺗﻮﻟﻴﺪات ﻳﺎ ﺧﺪﻣﺎت، ﻛﻴﻔﻴﺖ ﭘﺮﺳﻨﻞ، وﻓﺎداري ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن و داﻧﺶ اراﺋﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪات ﻳﺎ ﺧﺪﻣﺎت ﻣﻨﺎﺳﺐ به منزله دستاوردهای ارزشمند آنان اﺷﺎره ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ داﺷﺘﻦ ﺗﺤﺼﻴﻼت و داﻧﺶ ﺑﻪ روز از ﻓﻨﺎوري ﻣﻮﺟﻮد، آﮔﺎﻫﻲ از ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر و اﺳﺘﻔﺎده ﺑﻬﻴﻨﻪ از ﻣﻬﺎرﺗﻬﺎ و داﻧﺶ، ﺧﻮد در ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر مورد توجه زنان اﺳﺖ. زﻧﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺴﺐ و ﻛﺎري را ﺑﺮ اﺳﺎس اﻧﮕﻴﺰه ﺷﺨﺼﻲ اﻳﺠﺎد ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻴﺸﺘﺮي ﺑﻪ ﺳﺨﺖ ﻛﺎر ﻛﺮدن دارند.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺷﺎﺧﺼﻬﺎي ﺳﻨﺘﻲ و اﻗﺘﺼﺎدي در ارزﻳﺎﺑﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر به منزله فعالیتی که آنان را از سایر وجوه زندگیشان باز میدارد، ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺸﺎندﻫﻨﺪه ﻳﻜﻲ از اﺑﻌﺎد دﻳﺪﮔﺎه زﻧﺎن ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ است و همواره باید مسائل فرهنگی را مد نظر داشت.
پاسخ بدهید